مثل هر روز مادرم برخواست تا نماز و نوافلش را خواند نگهی سوی همسرش انداخت با نگاهی غم دلش را خواند پدرم…
زخمی شدی تا زخمی برای نوکرات باقی نَمونه زخمی شدی چون زخمای تو کفر و سر جاش مینشونه زخمات زیاده زینب و…
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود زهرا میان آتش و خون در نماز بود در را شکست آن که نفهمیده بود که…
این شبا بی تاب یه زیارت بودم بد جوری دل تنگ شب هیئت بودم تو خبر داری از دل بی سامونم همه…
همش دلم میگیره برا حرم شب جمعه بیشتر دلم میخواد به کربلا برم شب جمعه بیشتر میگن که زائرا میان به کربلات…
دنبال تو داداش تا اینجا دویدم اما تو رو هیچ وقت ندیدم من کوه به کوه با اشک بار غم کشیدم اما…
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم…
ماه از برکت نور تو جلا می گیرد عرش از یُمن قدم هات صفا می گیرد چه شلوغ است مسیر تو همه…