مجید بنی فاطمه

چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قیامت که زیر سایه این خیمه کرده ایم اقامت شفیع گریه کنانش ائمه اند یکا…

مجید بنی فاطمه

منو رسوایی منو تنهایی اومدم آه بکشم من و این دردم میشه برگردم نزار شرمنده بشم تصمیمم و گرفتم با اینکه خیلی…

مجید بنی فاطمه

من که از روز ازل با تو سفر می کردم شب تنهای خود با تو سحر می کردم لیک از جور فلک…

مجید بنی فاطمه

زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت اهل عالم را ز کار خویش حیران کرد و رفت از زمین کربلا…

مجید بنی فاطمه

روی نی موی تو در باد رها افتاده در فضا رایحه ‌ای روح‌ فزا افتاده سر تو میرود و پیکر تو میماند…

مجید بنی فاطمه

دلم خونه امشب غریبانه امشب دوباره جاریه اشکام و پریشونه امشب امون از دل زینب دلم خونه امشب غریبونه امشب دوباره جاریه…

مجید بنی فاطمه

تو وجودم تار و پودم جاری عشقت همیشه آخه جز تو تو دل من هیچ کی دیگه جا نمیشه این قلب مجنون…

مجید بنی فاطمه

دامن زلف تو در دست صبا افتاده است که دل خسته ام این گونه ز پا افتاده است گرچه سر نیزه گرفته…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید
ورود به سایت