باز این چه شورش است در خلق عالم است حی علی العزا ماه محرم است رسیده باز فصل روضه ها محرمه شاه…
هاهنا کربلا مذبح اطفالنا امون از این کوفیا ما رو کشوندن به این بیابون پر بلا با احتیاط اکبرم رکاب کن زانوتو…
میبینی کرم و عطا رو تب و تاب تو هیئتا رو پرای رنگی روی علامتا رو میبنی همه جا به عینه تو…
فریادم از دارالاماره این شده کوفه نیا دلواپسم واسه تو و واسه رقیت به خدا زینب رو نیار که اینجا جای زن…
به اندازه دشمنای تو بد نیستم میخوام که بمیرم برات بلد نیستم دلت رو شکستم ولی اونکه نمک روی زخم تو زد…
وقتی که حالم خرابه وقتی که بهم میریزم اگرم کسی ندونه تو که میدونی عزیزم واسه چی حالم خرابه من حرم لازمم…
من دارم نفس میگیرم ازت کی قلبم رو پس میگیرم ازت چی میخوام از این عالم غیر تو از دستم نگیر دست…
بنفسی انت و اهلی و مالی اومدم پیشت با دستای خالی تو اقیانوس رحمتی زلالی آقای من آقای من من آرامش دارم…