زندانی هارون جانش فدا شد روی یک تخته چوب جسمش رها شد اولاد حیدر موسی ابن جعفر یا صاحب الزمان آجرک الله…
آرزومونه که یه بار گریه هامونو بخرن سفره موسی ابن جعفره مادرامون فیض ببرن وای گوشه زندون آه و واویلا بی رمق…
ماکو ماکو ماکو مثلک الغریب آخ روزگار زینب آخ گله داره زینب ماکو ماکو ماکو مثلک الغریب خاکی شد صورت تو خد…
پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم گلی هستم که از هر شش جهت بر خار برخوردم برای…
آمدم باز دره میکده ات گریه کنان تشنه ام تشنه دیدار سبویی برسان این طرف آن طرفم جان رقیه مکشان بنده ات…
جاریِ خونت به لبِ جونت انقده زدن دیگه شکسته دندونت پرتو میزد سرتو میزد خنجرش نمی برید خواهرتو میزد ماکو ماکو ماکو…
رفت از جهان واویلا زینب کبری مهمان شد بر مادرش حضرت زهرا واویلا واویلا واویلا واویلا داغ حسین ام زده آتش به…
یک سال و نیم زنده شدم مُردم تو رفتی و من خون دل خوردم پیرهنتو با خودم آوردم برادرم یک سال و…