علی جان شدی راحت از غصه و درد و غمهای دنیا وفایی نکرد این زمونه بهت بعد زهرا آقاجان شکستن غرورت رو…
بمیرم الهی برا غربتت شکسته شد آقا چقدر حرمتت بمیرم الهی که حتی برا نمازم ندادن یه کم فرصتت مولا مولا مولا…
حال و هوای کوفه دلگیره دست یتیما کاسه ی شیره دارن دعا بر روی لب کاشکی علی شفا بگیره اما طبیب میگه…
ای قوت قلب من ای تازه ترین نفس افتادی تو قتلگاه رو سینه ی خار و خص میریزه خون تازه از گلو…
آتیش گرفت تموم جونت کسی نبود دل نگرونت زنت که تشنه بود به خونت چقدر بلا سرت آوردن تشنه بودی و آب…
ای برادر به فدای سر تو زینب تو ز عطش چون گل پژمرده چرا شد لب تو حسین غریب یا مظلوم روز…
از بلندی دارم میبینم شمر نامرد بی مروت خنجرش رو کشید واویلا از قفا زد به قصد قربت بمیره خواهرت جلوی مادرت…
تو رو حرومی های کوفه تشنه کشتنت بی کس و تنها بین گودال گیر آوردنت سیدنا العطشان حسین جان برای غارت ریختن…
ای بی سر من بی یاور من شد کاسه ی خون چشم تر من ای سایه سرم رفتی ز برم تو شعله…
آقای مارو از قفا با دشنه کشتن آقای مارو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه جسمشو صدچاک کردن آخر دهاتی…
ای تکیه گاهم پشت و پناهم بی تو علمدار من بی سپاهم تو خیمه اطفال چشم انتظارن پاشو حریمم دلشوره دارن پاشو…
مشک بر دوش به دریا آمد همه گفتند که موسی آمد نفس آخر ماهی ها بود ناگهان بوی مسیحا آمد از سر…