نریمان پناهی

تو رو حرومی های کوفه تشنه کشتنت بی کس و تنها بین گودال گیر آوردنت سیدنا العطشان حسین جان برای غارت ریختن…

نریمان پناهی

ای بی سر من بی یاور من شد کاسه ی خون چشم تر من ای سایه سرم رفتی ز برم تو شعله…

نریمان پناهی

آقای مارو از قفا با دشنه کشتن آقای مارو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه جسمشو صدچاک کردن آخر دهاتی…

نریمان پناهی

ای تکیه گاهم پشت و پناهم بی تو علمدار من بی سپاهم تو خیمه اطفال چشم انتظارن پاشو حریمم دلشوره دارن پاشو…

نریمان پناهی

مشک بر دوش به دریا آمد همه گفتند که موسی آمد نفس آخر ماهی ها بود ناگهان بوی مسیحا آمد از سر…

نریمان پناهی

بمیرم بمیرم که غارت شدی میرم خواهش دشمنت میکنم میرم پس میگیرم لباس تو رو خودم پیرهنت رو تنت میکنم سیدنا العطشان…

نریمان پناهی

رو نیزه ای و خواهرت اینجاست اما بدنت زیر دست و پاست زنجیره که با گردنم درگیره پاشو داره خواهر میره حسین…

نریمان پناهی

میون گودال پاره پاره بود تنت میون گودال پیره مردا زدنت میون گودال شده پامال بدنت میون گودال خودم میدیدم که یه…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
ورود به سایت