حسین جان نیا سمت این کوفه که عهد و پیمان شکستن دره خونه ها رو به روی سفیر تو بستن واویلا حسین…
زخمی و غمین ای تشنه ترین افتادی چرا رو خاک زمین هی خون میچکه از بال و پرت با نیزه و تیغ…
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است حسین…
نه مهلت که پیراهن تو ببویم نه فرصت که در ماتم تو بِگِریم حسین من خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان…
ناله ی ما گشته خاموش بانگ یتیمانت می رسد برگوش من که مانند شمع سوزانم من پرستار این یتیمانم فاطمه جانم فاطمه…
رفتی ولی مادر نرفتی ز یادم هرشب سره خود را به پایت نهادم خدایا مادرم نوجوان بوده چرا قامت او چون کمان…
شاه بی همتایی صاحب دلهایی آبروی عالم پسر زهرایی ماه عالم تابم مهربون اربابم بَدم اما خوبی تو منو دریابم از الست…
بعد از تو ای بابا به زخمم نمک خورد از روی نی دیدی رقیه کتک خورد پس از تو شد پاسخ بر…