طلوع صبح سپیدی تو امید هر نا امیدی تو اما از باغ دل زینب گل آلاله نچیدی تو زینب شرمنده نکن فردا سر…
پیشکش دربار تو دو هدیه آوردم غم مخور تنها شدی داداش مگه مردم قلبی که زار و مبتلاته مستحق نیمه نگاته غم…
حاضرم پای سر تو سر خود را بدهم جاي پيراهن تو معجر خود را بدهم سر باباي من و خشت محال است…
بیا جداییمونو حاشا کن جون رقیه چشمات و وا کن وا کن دو چشمایی رو که عمریه چش به راهشونم وا کن…
میریزه اشکام به روی گونم رسیده از راه عزیز جونم بگید به عالم رسیده بابام عمه کمک کن بلند شم از جام…
ای یار زینب سالار زینب بازم فلک داره سر آزار زینب او میدوید و من می دویدم او می برید و من…
به زمین خشک کربلا آقام رسیده از کنار خانه خدا اقام رسیده به کویر دشت نینوا اقام رسیده پسر علی مرتضی اقام…
بی سر و سامان تو ام ارباب عاشق و مجنون تو ام ارباب جای دیگه نمیرم این شبها وقتی که مدیون تو…