خودم دیدم دشمن به جسم تو می تاخت صدای فریادت مرا از پا انداخت گرفته خدایا در این خاک صحرا علی اکبر…
رأست بر نی شد وای من ای وای من ای وای من موندی بی سر یحیای من ای وای من ای وای…
ببین بین گودال تمام هستم را بیا عمه زینب رها کن دستم را نکن تو جوابم ببین در عذابم به سوی عمو…
این روزها غم تو مرا می کشد حسین شبهای ماتم تو مرا می کشد حسین تا آن دمی که منتقم تو نیامده…
امان از بازار امان از آزار زدن زنها رو جلوی بازار حلقه زدن دور مخدرات هلهله کردن واسه دخترات نزاشتن نامردای بی…
خرابه حالم شکسته بالم سرا پا دردم ولی خوشحالم رسیده از راه بابا جونمو سر نورانی مثه قرص ماه شد برآورده آرزوی…
بابا از غمو درد تو می نالم ببین که سوخته پر و بالم گریه زاری شده احوالم ای وای ای وای ای…
ای پدر جان ببین پای پر آبله بین مدارا نکرد با تنم سلسله پیش رویم تو را دیده ام روی نی بوسه…