با تو قهرم پدر کجا بودی * حسین سیب سرخی

بازدید: 626 بازدید

با تو قهرم پدر کجا بودی

بی من و خواهرت کجا رفتی

دلخورم از تو عصر عاشورا

بی خداحافظی چرا رفتی

سر عباس تا سر نی رفت

خیمه ها گر گرفت بلوا شد

تا که دیدند بی علمداریم

سر یک گوشواره دعوا شد

من غرورم جریحه دار شده

شاکی از دست ساربان هستم

کعبه نی ها مدام می گویند

دست و پا گیر کاروان هستم

سر بازار دیدنی بودیم

دید زلفت که ما پریشانیم

عمه ام داد می زد ای مردم

به پیمبر قسم مسلمانیم

معجرم را سر کسی دیدم

چادرم را سر یکی دیگر

با عبایت نماز می خواند

مشرکی پشت مشرکی دیگر

دختر حرمله چه مغرور است

بر سر بام دف تکان می داد

او خبر داشت که یتیم شدم

پدرش را به من نشان می داد

کاش قرآن پدر نمی خواندی

خیزران از لب تو دلخور شد

اولین ضربه را که زد دیدم

چوب خط صبوریم پر شد

عمه با من نبود می مردم

پای طشت طلا نجاتم داد

نه فقط شام کربلا کوفه

خواهرت بارها نجاتم داد

بالهای شکسته ای دارم

پر زدن با تو کاش راهی داشت

شام ویران به جای ویرانه

گاش گودال قتلگاهی داشت

علقمه مشک ساقی و اصغر

شده سر مشق گریه هام پدر

بردن من به نفع زینب توست

درد سر را ببر ز شام پدر

شاعر: وحید قاسمی

 

 

حاج حسین سیب سرخی / شب ششم ماه صفر ۱۳۹۵

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

 

مطالعه بیشتر