قصد دارند که چون رود به دریا بروند * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 447 بازدید

قصد دارند که چون رود به دریا بروند

با لبی خشک و ترک خورده به صحرا بروند

سن و سال کمشان درس بزرگی دارد

مرد هستند و قرار است که غوغا بروند

نوه جعفر طیار شدن هم این است

قصد داردن که از خاک به بالا بروند

نوه های علی انگار قرار است که چون

ذوالفقار دو دم زینب کبری بروند

عزمشان جزم و رسیدند کنار ارباب

با کفن اذن گرفتند محیا بروند

دست رد خورده و خوردند غم دنیا را

باید از غصه بسوزند و ز دنیا بروند

بغض کرده طرف خیمه مادر رفتند

ولی افسوس به دل باید از اینجا بروند

دل پریشان بشود حوصله سر می اید

زینب از سختی این مسئله بر می اید

خواهری رفت که ارباب پریشان نشود

بچه هایش دو بهانست که حیران نشود

خواهرش امده اغوش کشیدن دارد

سعی دارد که غم و غصه دو چندان نشود

گفت خواهر که نمردست پریشان باشی

من بمیرم که نمی چشم تو گریان نشود

جان مادر به دلم دست ردت را نزنی

سهم زینب نکند پای تو قربان نشود

اذن میدان بده تا جان نسپارد حسین

نکند لشکر من راهی میدان نشود

چادر سوخته و خاکی مادر بنگر

با همین کار مگر می شود اسان نشود

عشقم این است که در عشق شریکت باشم

نکند عشق من امروز نمایان نشود

زینب انقدر قسم داد که مقبول افتاد

اخر ارباب به او رخصت میدان را داد

 

.
.

متن شعر مداحی قصد دارند که چون رود به دریا بروند

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر