گمان مدار که رفتم تو را رها کردم * حاج محمود کریمی

بازدید: 1022 بازدید

گمان مدار که رفتم تو را رها کردم

چهل شب است که هر شب تو را دعا کردم

چهل شب است که دور سر تو گردیدم

چهل شب است که دائم تو را صدا کردم

به جد و مادر پهلو شکسته ام سوگند

که شام را به عزای تو کربلا کردم

چهل عروج به هر سو که دیده بگشودم

تو را نگاه به بالای نیزه ها کردم

نشد به مقتل خون بوسه بر رُخَت بزنم

تنت به دست گرفتم خدا خدا کردم

به خون سرخ تو صورت نگار میکردم

گلاب اشک به زخمت نثار میکردم

تو در مبارزه کار امام میکردی

تو زیر کوه مصیبت قیام میکردی

ز نوک نیزه دشمن هماره میدیدم

که پا به پای سرم فتح شام میکردی

ز هر طرف که سرم را به نیزه میدیدی

به روی غرق به خونم سلام میکردی

به اشک چشم همه دوستانمان سوگند

که خواب را تو به دشمن حرام میکردی

اگر چه نخل شرف آب خورد از خونم

به جان فاطمه تا حشر از تو ممنونم

 

 

 

حاج محمود کریمی / ظهر اربعین ماه صفر ۱۳۹۸

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر