یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 3188 بازدید

یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن

دردی که گیسوان حسن را سپید کرد

با صد امید حامی مادر شدم ولی

سیلی زنی امید مرا نا امید کرد

الهی بشکنه دست مغیره

میان کوچه ها بی مادرم کرد

لاله ای بود که با داغ جگر سوخته بود

آتشی در دل سودا زده افروخته بود

شرم دارم که بگویم تن مسموم تو را

خصم با تیر به همدوخته بود

راز دل را همه با همسر خود میگویند

حسن از همسر خود کامه ی خود سوخته بود

جگرش پاره شده از نیشتر زخم زبان

در کفن خون دلی ریخت که اندوخته بود

 

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر