بسته غمها به خدا راه گلویم برخیز * محمدحسین پویانفر

بازدید: 1891 بازدید

بسته غمها به خدا راه گلویم برخیز

اثر ضربه ببین بر سر و رویم برخیز

رفته غارت همه قافله چشمت روشن

من کتک خورده ام از حرمله چشمت روشن

رفتی و بی سر و پاها همگی شیر شدند

با من و عمه سر پوشیه درگیر شدند

فاطمیات حرم یک شبه تحقیر شدند

دختران پای سر تو همگی پیر شدند

نیزه از حنجر آشفته تو کار کشیده

رفتی و کار عقیله سر بازار کشید

رفتی و خون به دل دختر زهرا کردند

گره روسری دخترکان وا کردند

دم دروازه عجب هلهله بر پا کردند

محمل عمه سادات تماشا کردند

نوه فاطمه دنبال جواب است عمو

جای زینب وسط بزم شراب است عمو

وارد شام خرابم کردند

خارجی زاده خطابم کردند

خوب از غصه کبابم کردند

وارد بزم شرابم کردند

از غم تو قدمو خم کردند

سر دِرهم تو رو دَر هَم کردند

حکایت می کند این قبر کوچک

که مردی را خجالت آب کرده

 

.
.

 

شب اربعین ۱۳۹۹ محمد حسین پویانفر


لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر