تاریخ انتشار:
بازدید: 838 بازدید


غرورم را شکسته خنده نا محرمی یا رب متن شعر مداحی
غرورم را شکسته خنده نا محرمی یا رب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی افتد
جماعت داشت می آمد دلم لرزید میگفتم
که بی خود راه نا مردی به ما این سو نمی افتد
کشیدم قد به روی پایم و آن لحظه فهمیدم
که حتی رد باد سیلی اش بر گونه می افتد
به روی شانه ام دستی و دستی داشت بر دیوار
به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی افتد
میان خاک میگشتیم و میگفتم
خدایا گوشواره اینقدر آن سو نمی افتد
نشد حایل کند دستش گرفته بود چادر را
که وقتی دست حایل شد کسی با رو نمی افتد
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
