تاریخ انتشار:
بازدید: 1122 بازدید


مولای بی قرارم امید روزگارم متن شعر مداحی
مولای بی قرارم امید روزگارم
آرامش درونم نور نگاه تارم
آقا خدا نگهدار
سر امد انتظارم هر شب بیا علی جان تنها سر مزارم
طفلان اه ساکت مبهوت حال بابا
می ریخت اشک غربت بر روی نعش زهرا
چشم کبود بست و گفت ای عزیز جانم
از من مخواه ماندن دیگر نمی توانم
شیر خدا بریده تنهایی ات امانم
جانت و جان طفلان خاصه حسین جانم
****
به قصد کشت تو را میزدند تو را میدیدم
که قاتلت پشت در از نفس افتاد
گذشت غربت کوچه رسید تا گودال
شکست نیزه و پیکر از نفس افتاد
دوید زینبش اما هزار نامحرم
چنان زدند همه خواهر از نفس افتاد
میان خیمه اتش گرفته گیر انداخت
کشید پنجه ای و دختر از نفس افتاد
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net