تاریخ انتشار:
بازدید: 1946 بازدید


نیزه را سرور من بستر راحت کردی متن شعر مداحی
نیزه را سرور من بستر راحت کردی
شام را غلغلۀ صبح قیامت کردی
بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
عقل می خواست بمانی به حرم اما عشق
گفت بر نیزه بزن بوسه اجابت کردی
بانگ لبیک که حجاج به لب می آرند
آیه هایی است که بر نیزه تلاوت کردی
اکبر و قاسم و عباس کجایند کجا
عشق کی این همه را بردی و غارت کردی
چیست در تو همه امروز تو را می جویند
ای تن بی سرو و پوشش چه قیامت کردی
باز من ماندم و صد کوفه غریبی هیهات
گرچه آزاد مرا تو ز اسارت کردی
شعر: محمدعلی عجمی
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
