متن شعر
العطشا بکربلا تشنه لبی آه کشید
فاطمه را خبر کنید روضه به گودال رسید
خونی شده چرا یال مرکبت
صبرا علی بلائک روی لبت
گودال و خنجر و شمر و زینبت
صبرا علی بلائک روی لبت
وای از تنور خولی و امشبت
صبرا علی بلائک روی لبت
****
مادرتو غصه روز دهم میکُشه
خواهرتو ضربه دوازدهم میکُشه
چجوری پیدات کنم با دست بسته حسین
من وسط این همه نیزه شکسته حسین
نه پیرهنی برات مونده نه ذره
روی لبای تو هل من ناصره
پایین مقتلت زهرا زائره
روی لبای تو هل من ناصره
بی تو عقیله باید تنها بره
روی لبای تو هل من ناصره
****
اسیری و بی کسی قافله و ازدحام
خیلی به ما سخت گذشت میون بازار شام
ببین که شد بیشتر از کرب و بلا خون دلم
تو کوچه ها رقصیدن دور و بر محملم
بعد از تو خورده سنگ دشمن به من
من گریه میکنم میخندن به من
راهو تو کوچه ها میبندن به من
من گریه میکنم میخندن به من
خیلی بی احترامی کردن به من
من گریه میکنم میخندن به من
.
.
شب چهارم محرم ۱۳۹۹ حاج رضا هلالی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.