تن من را به هوای تو شدن ریخته اند
علی و فاطمه در این دو بدن ریخته اند
جلوه واحده را بین دو تن ریخته اند
این حسینیست که در قالب من ریخته اند
ما دو تا آینه روبروی یک دگریم
محو خویشیم اگر محو روی یک دگریم
ای به قربان تو و پیکر تو پیکر ها
ای به قربان موی خاکی تو معجر ها
امر کن تا که بیفتند به پایت سر ها
آه در گریه نبینند تو را خواهر ها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری
حاضرم دست به گیسو بزنم رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم رد نکنی
حرف از سینه و پهلو بزنم رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم رد نکنی
تن تو گر که بیفتد تن من می افتد
تو اگر جان بدهی گردن من می افتد
دلم آشفته و حیران شد و حرفی نزدم
نوبت رفتن یاران شد و حرفی نزدم
اکبرت راهی میدان شد و حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دو تا شیر جوان نیز به دردی بخورند
نذر خون جگرت باد جگر داشتنم
سپر سینه تو سینه سپر داشتنم
خاک پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم مکن ای شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
راضی ام این دو گلم پرپر تو برگردند
به حرم بر روی بال و پر تو برگردند
له شده مثل علی اکبر تو برگردند
دست خالی اگر از محضر تو برگردند
دستمال پدر خویش به سر میبندم
وسط معرکه چادر به کمر میبندم
تو گرفتاری و من از تو گرفتار ترم
تو خریداری و من از تو خریدار ترم
من که از نرگس چشمان تو بیمار ترم
به خدا از همه غیر از تو جگردار ترم
امتحان کن که ببینی چقدر حساسم
به خداوند قسم شیر تر از عباسم
بگذارم بِرَوی باز شود حنجر تو
یا به دست لبه ای کند بیفتد سر تو
جان انگشت تو افتد پی انگشتر تو
میشود جان خودت گفت به من خواهر تو
طاقتم نیست ببینم جگرت میریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت میریزد
شاعر: علی اکبر لطیفیان
تن من را به هوای تو شدن ریخته اند
.
.
متن شعر مداحی تن من را به هوای تو شدن ریخته اند
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.