دست خورشید روی پیشانی
کاروانی ز دور میبیند
خیره شد چشم آسمان آن رو
ناقه هایی ز نور میبیند
گرد و خاکی به آسمان برخاست
تا که دست حسین بالا رفت
کاروان ایستاد از حرکت
آهِ زینب به عرش اعلا رفت
چشم هر کس که زنده بود آن جا
خیره میشد به دست های عمو
پای او در رکاب تا برخاست
آسمان بوسه زد به پرچم او
.
.
متن شعر مداحی دست خورشید روی پیشانی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.