رباب میدهد ندا بای ذنب قتلت
حسین میزند صدا بای ذنب قتلت
خضاب ماه پاره را کشتن شیر خواره را
با گلوی تشنه چرا بای ذنب قتلت
تیر به حنجر امده یا دم خنجر امده
سر شده از بدن جدا بای ذنب قتلت
طفل رضی کشته شد ز خون او نشوته شد
به صورت خون خدا بای ذنب قتلت
حنجره ای که سوخته گشته به تیر دوخته
زخم گلو دهد ندا بای ذنب قتلت
ریخت به سینه اذرم که صید کوچک حرم
با لب تشنه شد فدا بای ذنب قتلت
***
ترک ترک شده لبای تو مادر
بمیره مادرت برای تو مادر
که سوزونده عطش لبای تو مادر
بخواب مادر که باباتم پریشونه
بخواب مادر عموت الان تو میدونه
علی لای لای علی لای لای
شمایل تو شکل ساده حیدر
تو دستای تو اراده حیدر
نشون دادی تویی نواده حیدر
هنوزم صحبت اکبر تو میدون
تو رگ های تو هم مادر همون خون
علی لای لای علی لای لای
دودمه
غدیر کربلا و علی روی دست پدر ارمیده
علی رفته از هوش که تیر گوش تا گوش گلو را دریده
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.