سر تا به پا شده سپر هر بلا حسین
از مکه می رود به سوی کربلا حسین
زمزم مقام مروه صفا کعبه چهار رکن
از سوی سینه ناله بر آرند یا حسین
از کوه های مکه ندا می رسد به عرش
فریاد می زنند همه یک صدا حسین
انگار سر برای خدا می کشد به دوش
با این شتاب می رود امشب کجا حسین
چشمش به قد و قامت عباس و اکبر است
در دیده اشک دارد و بر لب دعا حسین
امشب میان قافله فردا به موج خون
گوید به زیر تیغ سخن با خدا حسین
ای ناقه ها از این سفر امشب حضر کنید
ترسم سرش رود به سر نیزه ها حسین
از سنگ اشک جوشد و از کوه سیل خون
روزی که می شود ز عزیزان جدا حسین
امشب نهاده سر به بیابان و می رود
فردا سرش بریده می شود از قفا حسین
شاعر: استاد غلامرضا سازگار