سینه زنم من بی قرار قاسم ابن الحسنم * کربلایی جواد مقدم

بازدید: 758 بازدید

سینه زنم من بی قرار قاسم ابن الحسنم

خوبه یه عمر نوکرشم بیمه شده تو روضه کل بدنم

عاشق حسنم

رزمشو و فاطمه تماشا کرد قاسمت تو کربلا غوغا کرد

یه تنه با تکبیرای زینب ازرق و بچه هاش و رسوا کرد

مثه اربابه در نایابه ضربای شمشیرش مثه ابوترابه

مددی یا قاسم ابن الحسن

****

میخونه هی ناد علی لشکر میفته دوباره یاد علی

گرد و غبار بر پا شده قاسم نداره مثل خودش بدلی

یا علی یا علی

هنوز نشد برا رزم اماده رقیبش روی زمین افتاده

رو به لشکر با غضبش میگفت اینا رو ابالفضل یادم داده

نوه علیه شاگرد علمدار صورت نگو این و بگو ماه شب تار

مددی یا قاسم ابن الحسن

****

جار میزنم جار علنی تو قشنگ ترین دردونه حسنی

ساقی من مستم اگر اومدم توی میخونه حسنی

تو یل حسنی

انا ابن الحیدر تا که سر میده عکس العمل هاش بی بدل میشه

معلومه تو سوال اربابم جوابش احلی من عسل میشه

عشقش همینه وقتی میبینه خنده روی لب رقیه جان میشینه

مددی یا قاسم ابن الحسن

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر