

مثل حیدر برگشت آنقدر تاخت که تقدیر مقرر برگشت متن شعر مداحی
مثل حیدر برگشت آنقدر تاخت که تقدیر مقرر برگشت
مو سپیدان سپاه همه گفتند جوانی پیمبر برگشت
در مصاف اکبر هر چه سردار به جنگ آمده بی سر برگشت
میمنه رفت به جنگ چشم بر هم زدم از قسمت دیگر برگشت
تا که نامش را گفت تیغ ها باز به سمت علی اکبر برگشت
مثل جدش جنگید او علی رفت به میدان و علی تر برگشت
از دل گرد و غبار ارتشی یک نفره از دل لشکر برگشت
شد به سرعت قسمت تن این شیر پسر گشت به شدت قسمت
ارث آل علی است بین بابا و علی اش شده غربت قسمت
علوی و نبویست بین سیمای علی گشت شباهت قسمت
در ضریح بدنش بین یک لشکر خنجر شده حاجت قسمت
نه فقط بین نبرد که برایش شده انواع شهادت قسمت
اربا اربا یعنی بدنش روی عبا هم شده قسمت قسمت
پیر و سرگردان است بین این جمع پراکنده پدر حیران است
کوثری خون آلود همه سهم من امروز از این قرآن است
در عزای بدنت خنجر و تیر و کمان تیغ و سنان گریان است
هیچ حرفی نزدی چون سر نیزه میان دهنت مهمان است
استخوانت پیداست تکه تکه بدنت از زره آویزان است
چند بخشت اینجاست چند بخش از تن تو آن طرف میدان است
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net