

مولای بی قرارم امید روزگارم متن شعر مداحی
مولای بی قرارم امید روزگارم
آرامش درونم نور نگاه تارم
آقا خدا نگهدار
سر امد انتظارم هر شب بیا علی جان تنها سر مزارم
طفلان اه ساکت مبهوت حال بابا
می ریخت اشک غربت بر روی نعش زهرا
چشم کبود بست و گفت ای عزیز جانم
از من مخواه ماندن دیگر نمی توانم
شیر خدا بریده تنهایی ات امانم
جانت و جان طفلان خاصه حسین جانم
****
به قصد کشت تو را میزدند تو را میدیدم
که قاتلت پشت در از نفس افتاد
گذشت غربت کوچه رسید تا گودال
شکست نیزه و پیکر از نفس افتاد
دوید زینبش اما هزار نامحرم
چنان زدند همه خواهر از نفس افتاد
میان خیمه اتش گرفته گیر انداخت
کشید پنجه ای و دختر از نفس افتاد
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net