کی میتونه تو رو توصیفت کنه
که همیشه گمی لا به لای شعر
کی میتونه یه کم از غمت بگه
پای تو میلرزه دست و پای شعر
تو حس خوبه حرفای قدیمی
تو خورشیدی تو دریایی نسیمی
غبار و ذره و کم تر منم من
تو زهرایی و رحمان الرحیمی
منم امشب عزا دارم ولی با رخصت بانو
سلام ای مادر بانو سلام ای حضرت بانو
****
چقد حرفای نگفته گم شده
زیر اوار عذاب هر شبم
تو به دادم نرسی دق میکنم
با همین حال خراب هر شبم
به عشق پاک و معصومت دچارم
من و گم کن تو دنیایی که داری
میخوام غرق تمنای تو باشم
مثه ماهی تو دریایی که داری
الهی که سایه لطفت همیشه رو سرم باشه
برات زار میزنم بلکه کلاف غصه هام واشه
****
از کجای ماجرا شروع کنم
وسط دنیا که جای تو نبود
مگه از بهشت نیومدی چرا
میری با صورت و بازوی کبود
شنیدم دست به دیوار میگرفتی
نفسات بوی خون میداده مادر
میگن پهلوتم اسیب دیده مادر
به خوبی تو کی دیده فدای این همه پاکی
یهودی هم مسلمون شد با نور چادر خاکی
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است