متن شعر
از سفر برگشتی قربونت برم چرا تو تشت زر برگشتی
نامرتبم ببخش چه بی خبر برگشتی
بدنت رو جا گذاشتی با یه سر برگشتی
اگه دستامو گرفتم رو لب
آخه دندونی نمونده واسم
ندیده حتی عمو عباسم
بین ما دو تا بمونه لطفاً
یه دفعه اومدی و از ذوقم
کاشکی گوشواره ای بود مینداختم
راستش اولش تو رو نشناختم
بین ما دو تا بمونه لطفاً
لباست پاره لباسم پاره
الآن گوشوارم کدوم بازاره
لبات پر خونِ لبام پر خونِ
بیا برگردیم از این ویرونه
ابتا یا حسین – یا حسین
****
منو بیشتر میزد زجر بی حیا منو با پشت خنجر میزد
تا میگفتم که یواش تر منو بدتر میزد
با سرِ بریده ی تو به ماها سر میزد
حال و روزم دیگه تعریفی نیست
کار من چیزی بجز هق هق نیست
دخترت رقیه ی سابق نیست
حق داری اگه منو نشناسی
بگو دستات چرا پس همرات نیست
بعد چند روزی منو ناز کنی
موهای سوختمو تو باز کنی
حق داری اگه منو نشناسی
یتیمی سخته یتیمی درده
همش میگم کاش قدیم برگرده
چقدر حرفای نگفته دارم
نزاریم تنها دیگه یک بارم
ابتا یا حسین – یا حسین
.
با نوای سید مهدی میرداماد
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.