نه که تنها محضرت سائل فراوان آمده
تاجری دل خسته هم از سبزه میدان آمده
دسته ای از سینه زن های اصیل اردبیل
چارپایه خوانی از بازار تهران آمده
مادر دلداده ای از پای دار قالی اش
دختری از بین شالی های گیلان آمده
با نگاه مهربان حضرت شاهچراغ
هرکسی که رد شد از دروازه قرآن آمده
زائر آواره ای از ارگ بم آوار تر
با هزاران آرزو از سوی کرمان آمده
تا بشوید سنگ فرش صحن ها را عاشقی
با گلاب قمصر سوغات کاشان آمده
شهر مشکی پوش داغت شد از این رو باز هم
منبری بر پا شدست و مرثیه خوان آمده
کربلا هم عطر صحنت را ندارد عمه جان
کربلا هم رفته ای از مرز مهران آمده
عطر و بوی آستان قدس دارد با خودش
هر که از سمت شمال شرق ایران آمده
فرق دارد با همه نزد تو ای بانوی مهر
هرکه با امضای آقای خراسان آمده
ضامن آهو خودش من را سفارش کرده است
سر پناهم باش آهوی بیابان آمده
پیرمردی هم که دکتر ها جوابش کرده اند
با امیدی در پی دارو و درمان آمده
دختر باب الحوائج عمه باب المراد
مستمندی پا برهنه دل پریشان آمده
زشت و زیبا خوب و بد از مستمند و از فقیر
ای کریمه باز کن در را که مهمان آمده
بر مشامش خورده عطر و بوی ایوان نجف
هر که از پایین پا تا زیر ایوان آمده
در زمین شایسته دربانی ات پیدا نشد
جبرئیل از عرش با شوق دو چندان آمده
مریم موسی بن جعفر که مسیحا پروری
ذره ای از وصف تو در آل عمران آمده
مطمئن هستم همیشه دست پر برگشته است
دست خالی هرکسی نزد کریمان آمده
شاعر: علیرضا خاکساری
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net