زهر هلاهل قسمت من شد
مرحم درد و غربت من شد
بعد یه عمری نوبت من شد
از یادش می لرزه تنم
خون دل ریخت از دهنم
مادر گفت عشقم حسنم
اشکات و پاک کن بریم به خونه
تا زنده هستم کسی ندونه
بین من و تو قصه سیلی بمونه
****
قصه کوچه قصه جنگه
قصه بار شیشه و سنگه
میدون اوت جنگ کوچه تنگه
خون می ریخت انگار رو پرم
شد اوار دیوار رو سرم
مادر گفت زار زار پسرم
اینا که بستن راه من و تو
رسوا میشن با اه من و تو
با انتقام سخت خون خواه من و تو
****
مادر به من گفت سر خدا رو
قصه ما تا اخر کار و
قصه سرخ کرب و بلا رو
مثل من می سوزه حسین
مادر گفت از روز حسین
از روز جا سوز حسین
کرب و بلا شد روز و شب من
وقف حسینم شد زینب من
جونم فدات برادر تشنه لب من
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net