متن شعر
خواهر نگو خاکستر خواهر میاید
با کوهی از غم خسته و بی پر میاید
ای شاهد بر نیزه در به دری ها
چشم تو روشن صاحب معجر میاید
امروز و یعنی با صدای یا حسینم
ته مانده جانم کنارت در میاید
ای بی کفن ای بی سر و سامانی من
برخیز و زینب را ببین با سر میاید
با دست باف مادر و گهواره و مشک
همراه من یک حلقه انگشتر میاید
یادت میاید با چه شکلی رفتم اکنون
انگار و اصلا یک کس دیگر میاید
از شهر بی شرم نگاه خیره سر ها
سقا کجایی دختر حیدر میاید
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.