تو غم این حرمو داری غربت مادرم و داری من غم رفتنت و دارم اختیار سرم و داری وای میبینم پریشونی من…
من زینبم که بر جگرم هست آذرم من از خلیل در صف قربان جلو ترم موسی یم چو سینه ی سیناست سینه…
مایل نمی شوم که ز من راه کج کنی ما را امامزاده کنی میل حج کنی یک بار رو زدم به تو…
وای وای وقتی که میدیدم عمه ام رو زیر تازیونه ها وای وای وقتی که رو نیزه سنگ خوردی از رو بوم…
پوشیده چون جان میروی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون میروی بی من مرو ای جان…
نوایی نوایی امون از جدایی چشام تاره تاره بابا جون کجایی خرابه شده کربلایی ای بابا بابا دلم خون خون دلم تنگه…
روزا بی قراری شبا گریه داری بمیرم برات که کسی رو نداری سرت رو رو شنش بزاری روزا بی قرارم شبا گریه…
من مستم ز بوی کربلا از بوی سبوی کربلا با اذن امیر علقمه راهیم به سوی کربلا ایوالله به ساقی حرم ایوالله…