روضه خون میاره اسم کربلا رو گریه کن دوباره میشه بی قرارو روزه دار میفهمه حال روزه دارو برات بمیرم گرسنه مونده…
اگر درد عشقت نه در دل نشیند درخت غمم کی به ساحل نشیند نسوزد اگر تار و پود وجودم نه تیر تو…
همیشه یه نفر هست تو بی کسی کنارم اگه همه ولم کنن امام رضا رو دارم توی غربت این شهر همیشه یه…
دلم یه احساس تازه ای داره حالا دیگه دم دمای افطاره غروبای ماه رمضون هر بار دعا سر رو شونه ی تو…
زندگی قبل از زندگیم حسینه از قدیما قلبمو زدم به نامش جز خدا که راز هر دلو میدونه هیچکسی نمیدونه چقدر میخوامش…
برات اشکای چشام سر نمیاد دیگه حال خوش به نوکر نمیاد دست خالی اومدم در بزنم کاری جز روضه ازم بر نمیاد…
ای کاش ببینم همه ی ماه نهان را همراه شروع تو طلوع رمضان را با تلخی اشک غمت افطار نمودیم از مسجدمان…
اذان صبح یعنی میخوام قبل طلوع روزمو با خدا فقط کنم شروع اذان ظهر یعنی توی شلوغیا من اومدم سراغ تو خودت…