بازم با همین موی خاکستری تو از دخترت داری دل میبری بابا جون بهم قول خیلی زود دوباره برام روسری میخری لباس…
سینه زدن عبادته نشونه ارادته با تو خیالم راحته من نمیگم روایته کار شما سخاوته عادتتم کرامته بهشت به زیر سایته من…
آخر محرم و صفر دوباره دلم و تا مشهد و الرضا آوردم پیرن مشکی و این شال عزام و به امانات دم…
دردها میچکد از حال و هوای سفرش گرد غم ریخته بر چادر مشکی سرش تک و تنها و دو تا چشم کبود…
چهل روزه که دارم میمیرم برات چهل روزه که هنوز تو گوشم صدات چهل روزه که به من نیفتاده نگات دارم میمیرم…
بی تو با اسیرانت کربلا رفتم ای حسین من تنها گریه ها کردم اما جنگیدم با همه دشمن پیش من سر تو…
عزیز دل و جان خواهر منم نگاه کن منم پاره پیکر منم منم پاره ی قلب مادر منم منم زینب تو اومدم…
بی صدا گریه کردم هر کجا گریه کردم دخترات لحظه لحظه من شبا گریه کردم من داد زدم سر ظلم با صدای…