نوکر خوبی نبودم خودمم میدونم آقا ولی من هرچی که باشم پای تو می مونم آقا دم غروب می گیره دلم نگو حرم…
دو چشمش بسته اما درد دارد یقینا بیش از این ها درد دارد بریز آب روان بر سنگِ غُسلش ولی آرام اسما…
مشرف گشت سلمان بر حضور حضرت زهرا که ای خیر النسا در دل مرا رازیست پر معنا ندانم از چه بی تاب…
ای آرامش دریا شیرینی مثل رویا ای ارباب بی همتا حسین حسین با تو پر از قفس میگیریم با ذکر تو نفس…
ای روی تو ماه تمام مادر سلام سلام ای مادر یا فاطمه از این غلام بر تو سلام سلام ای مادر من…
نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را ببر ای دست سالم…
یه دنیا خاطره دارم ازت یه دنیا خاطره داری با من ازم تو رو میگیری چند شبه چرا تب داره چند وقته…
باشه امانت پیش تو این اشک چشمام و سینه زنی هام و دلم خوشه من هم میبینم اقام و به کی قسم…
اون که تو رو برا دل آفریده اون که من و با یه نگات کشیده با نفست ساکن کربلاتم شکر خدا عاشقتم…
کیست که در مدحش از شعر کمر بشکند کیست که جبریل عشق آمده پر بشکند کیست که بازار او بزم شکر بشکند…
چهره ها با اشک زیبا میشود عشق با تصویر معنا میشود عشق یعنی دل سپردن در الست از می وصل الهی مست…
حوریه سوخت در آتش از پای تا سر آتش بر روی مرتضی شرم بر روی مادر آتش در سوخت پر سوخت یاس…