هزار شکر که از خون دل وضویی هست لباس مشکی ما هست آبرویی هست بیا حسین بگو تا که ما به سر…
رخسار تو را مهر جهان تاب ندارد با تو شب ما حاجت مهتاب ندارد بیدار دلانیم که در حسرت رویت شب تا…
ای بی کرانه من عاشقانه هر روز و هر شب دارم ترانه خدا غم تو رو ازم نگیره محرم تو رو ازم…
خونه هامون سیاه پوشه بازم چشما اشک خون میباره سر دره خونه مجنون نشونی از داغ لیلی داره روی بالا ترین بیرق…
بمیرم برای لحظه به لحظه غم تو بمیرم برای این همه درد و ماتم تو بمیرم برای لحظه آخرت حسین جان بمیرم…
کاش میشد که به سوی حرمت برگردی کاش افتد به دل محترمت برگردی همه گویند به دلدار بیا اما من جان عباس…