نگاه کبودم همش سوی نیزه است الهی نباشم ببینم سرت روی نیزه است دلم گرمه سایَت مونده هنوز رو سر من دلم…
خوش آن دل که شود کرب و بلایی خوش آن سر که رود بر سرِ سودای شهیدان خدایی خوشا عشق خوشا عاشقی…
مثل گنج تو قصه هاست این چیه که پیش شماست ظرف شیشه ایش از کیه تربت چیه از کجاست ای مادر بزرگ…
منم یه دختر سه ساله که گرم آغوش باباشه اونکه صدای خنده هاش تا ابد تو گوش باباشه پیشمه بابا انگار عطر…
با زهیر و بریر و مسلم با حبیب و انیس و قاسم با سُوَید و سعید و سالِم مرد راه حسینیم در…
تا گرد و خاک قتلگه بنشیند ای وای زینب تو را در خاک و خون میبیند ای وای مظلوم حسینم سخت است…
با ردای زرد و تیغ ذوالفقار این علیست در میدان با صدای طوفان رجز میخواند به تیغ دودم روانه کنم به کوی…
تو شمع جمع عشاقی الا یا ایهاالساقی عالم فانی عشقت باقی الا یا ایهاالساقی چشمت شده قاتل لشکر دشمن خشمت زده صاعقه…