میرسید هرکسی از راه میزد تو رو قربة الی الله میزد با لبای تشنه از حال رفتی تو سراشیبی گودال رفتی وحوش…
اول عشق تو لَن بود نمیدانستم آخرش هم ابداً بود نمیدانستم نام عاشق همه جا بیشتر از معشوق است همه جا صحبت…
دوش قرص مه روی تو به یادم آمد طلعت روی نِکوی تو به یادم آمد میگذشت از درِ مسجد نفس آلوده سگی…
غلام ابن غلامم من کریم ابن کریمی تو تموم زندگیمی تو رفیقم از قدیمی تو منم عبد و تو سلطانم ببین از…
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد وقتی تو را بابای من دنیا ندارد رفتی یتیم بیقرار شهر کوفه حس کرد تازه طفلکی بابا…
زده در وقت سحر یاد رفیقان به سرم شب قدری چقدر ریخته مهمان به سرم رحمت واسعه اش از همه سو میریزد…
بنبی عربی و رسول مدنی لذتی نیست گوارا تر از این سینه زنی خواستم گریه کنم چون زنه کودک مرده آمد از…
نوشته شده در عرش خدا با قلم حیدر کرار خدا خلق نموده است زمین را و زمان را ز غبار قدم حیدر…