آنچنان زخم گناهان به پرم افتاده که به صد شهر دگر هم خبرم افتاده هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت رفت…
اى عمو فتح نمایان کردم دشمنان را همه حیران کردم اى عمو در بر تو گویم فاش آمدم تا که بگیرم پاداش…
سرت کو سرت کو که سامان بگیرم سرت کو سرت کو به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ…
رقیه عزیز من عمه شود فدای تو چرا دگر نمی رسد به گوش من صدای تو کفن بگو که از کجا بیاورم…
دلم چون آهو از وحشت رمیده به شام زلف من سر زد سپیده دلم تنگ صدای توست بابا سخن گو با من…
ز اوج آسمان های خداوندی ندا آمد شب پرواز آسان شکسته بال ها آمد بده ساقی کمی باده بر این مخمور افتاده…
دل پر از ترانه بهشته پر از نغمه عاشقانه زمین منتظر حضور کسی که صاحب الزمانه عطر نرگس اومد از راه دنیا…
تو آسمون غزل میخونه مهتاب که اومده نور دلای بی تاب بال و پر فرشته رو نگاه کن زیر قدمای ارباب ذکر…