دل ما مقیم عرش خداست خونه مادریمون کربلاست تو روضه ها سر تا پا همه خدایی میشم وقتی که اشک میریزم کرب…
کنار علقمه ماتم به پا شد دو دست ساقی از پیکر جدا شد علم یک سو فتاده بی علمدار خدایا چشم ساقی…
کربلا اللهم الرزقنا کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم میکرد وقتی محرم میومد لباس سیاه تنم میکرد بزرگ ترای من منو…
شکر خدا که زندگی ام نذر روضه هاست شکر خدا که روزی ام از سفره شماست شکر خدا که پای شما سینه…
دوباره یک عشق کهنه یه ماجرای قدیمی یه آتیش پر حرارت یه حس گرم و صمیمی یه قصه ی آسمونی که راوی…
دیباچه نور ساکن روح یا من ارجو لکل خیر کار من که دل سپردنه و کار تو فقط دلبریه حرف این یکی…
شام غریبان حسین امشب است اول درد و محن زینب است طفل یتیمی ز حسین گم شده ساربان قامت زینب ز الف…
غم من غم معجر تو نبینم چشای تر تو دل من داره شور میزنه شبیه دل مضطر تو مثه تو پره اشک…