تا حالا شده دلت بخواد تا عرش اعلا بری تا حالا شده پیاده تا کرب و بلا را بری به روی زمین…
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هر وقت نشسته است سر شانه عباس…
حیدر نسبو فاطمه سیماست رقیه ذریه صدیقه کبراست رقیه سر سلسه کل کریماس رقیه محبوب علی اکبر لیلاست رقیه بی خاتونم عزیز…
نوکرتم رقیه خاتون شاه رگمم میدم براتون دلم الان سمت دمشقه درسته کنار کفتراتون دارم پر میزنم به سمت مرقدت بشم کبوتر…
شب های خرابه چقدر خاموش و سرده اون روزایی که رفته دیگه برنمیگرده اون روزایی که جونی توی بالم و پرم بود…
بازم با همین موی خاکستری تو از دخترت داری دل میبری بابا جون بهم قول خیلی زود دوباره برام روسری میخری لباس…
کارت اینه داری دل منو میبری مثل روز روشنه که تو منو میخری وقتی که با توام قرصه قلبم آقا خوبه در…
به تو توسل کردم به تو ارادت دارم تب عجیبی بازم واسه زیارت دارم بذار بشم غم خوارت دلم شده بیمارت شدم…