دردا که پیر گشتم در موسم جوانی این موسم جوانی این قامت کمانی گردون به خون نشیند چشم کسی نبیند ابر سیاه…
در رگ حادثه خون موج زد آیینه شکست شعله ور شد در و دیوار حرم سینه شکست خون مالک به زمین ریخت…
مثل حیدر برگشت آنقدر تاخت که تقدیر مقرر برگشت مو سپیدان سپاه همه گفتند جوانی پیمبر برگشت در مصاف اکبر هر چه…
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند سروران بر در سودای تو خاک قدمند شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق خلقی اندر…
دلم به یاد حرم تا کربلا راهیه میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه فرقه بالسیوف فرقه بالرماح جدمو میزدن گوشه قتلگاه وای حسین…
لالایی گلم لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا اما نه به زیر خاک لالایی چه شیرینی روی ابرا بنشینی خوابای خوب…
شرمندتم نازنینم باید تو خیمه بشینم شرمنده از حسین و عباس و ام البنینم از عطش رنگت پریده بالام ای بالام از…
روی چشمان نسیم راه دارد می رود اصل صراط المستقیم آه تنها مانده است سوره ای شش آیه در دستان قرآن کریم…