غرورم را شکسته خنده نا محرمی یا رب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی افتد جماعت داشت می آمد…
لال شده قلم تو دستم که مدح دریا بنویسم که از یه دنیا غم و غربت باید یه دنیا بنویسم از دل…
حی علی الصلاه محرابم رویت ای رو نهاده ماه بر خاک کویت هوهوی باد و شور گیسویت سیلاب دلها در تاب مویت شور…
یا وجیه عند الله اشفعی لنا عند الله یا ام الحسنین ای بانوی علی یا بضعه النبی ای شمس عالمین ای رهبر…
خانه ای که شده خاک سه امامش جبریل خانه ای که نرسد بر سر بامش جبریل خانه ای که به سویش بود…
میدانم اینجایی و من را زیر پر داری اِشراف بر حال دلم از هر نظر داری من بارها با چشم خود دیدم…
غم آتیش درد دلامو کسی نمی دونه رضا جانم غم چشمه اشک چشام و کسی نمی دونه رضا جانم دیدی اخرشم نرسیدم…
جود و کرامت از کرمش جاودان شده هر چه دخیل هست به سویش روان شده جبریل هم اگر برسد در حریم او…