ای سنما صنم سنم ثنما ای صنما ای خدای همه ی با جنما اونکه میمیره برا تو منما ای صنما کفیل عقیله…
مشکات الزهرا یا رقیه ذاتاً نوری نورا رقیه بردی ارث از مادربزرگت انسیة الحورا رقیه ام ابیهایی تو مادر بابایی سه سالته…
مثه بچه مرده ها گریه کنید میخوام از رباب و دخترش بگم این دفعه مصیبت رقیه رو میخوام از زبون مادرش بگم…
خوش اومدی آبروداری کردی هرجا زمین خوردم یه کاری کردی هرجایی که میزدن این یتیمو صدا زدم بابای غیرتیمو میگن مثل زهرا…
غلامم اینه اولین کلام و آخرین کلامم غیر این خونه جای برم باشه حرامم خورده خادم رقیه از ازل به نامم من…
نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه نبین الآن گرسنمه عالم روزی خورمه دختر…