دست زیر محاسن چشما خیسه خیسه این حال حسینه مقتل مینویسه حلقه زدن دور علی اکبر مخدرات با لب تشنه میره میسوزه…
ای سرو لیلا ماه دلآرا ای ارباً اربا علی جان علی جان نور محمد بین صحرا منجلی شد در جای جای کربلا…
اشهد ان علیِ اکبر خَلقاً و خُلقاً شبه پیغمبر تو کیستی تمام پیغمبری تو یک رسول الله یا حیدری حسینِ ثانی حسنِ…
شد شب هشتمو بسه صبوری امشب آخه شکسته شد غروری سوال من اینه علیِ اکبر قطعه به قطعه شد تنش چجوری سوال…
دنیا آوار شده روی سرم ارباً ارباست بدنت پسرم لخته های خون از گوشه ی دهنت ریخته نیزه رو بدنت ریخته آه…
زده به میدون نوه ی حیدر رجز میخونه با صدای پیغمبر معرکه افتاده به تسخیره جناب شهزاده علیٌ الاکبر سر میزد به…