یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن دردی که گیسوان حسن را سپید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی سیلی…
امیری حسین ای وای اگه دستام و نگیری حسین تو مثل یه دریا تو کویری حسین یک لحظه هم از یادم نمیری…
دارن میان دونه دونه عاشقا دارن میان همه پابرهنه ها دارن میان با رفیق و آشنا دارن میان کربلا دارن میان کربلا…
دل خواهرم خونه ای وای اگه جگرم خونه ای وای تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خون ای وای…
دل کاسه بگیر حسن رویت خورشید خجل ز ماه رویت روزی که گل مرا سرشتند نامت به کتاب دل نوشتند ای عطر…
به تو دل سپردنم عاقبت به خیریه الهی فدات بشم وسط حسینیه با تو بهترین روزای عمرمو محرما سپری کردم هر جا…
چه خبره بازار شام همه اومدن روی بام همه اومدن دیدن سر بابام تنش زیر خاکه دلش می تپه برای منه پر…
چنان از باده غم پر کند گردون سبویم را که هر شب می فشارد پنجه غربت گلویم را اگر نشناسی ام بابا…