نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم بر دل نوشتم دوستت دارم گذشتم عشق است و عاشق هرچه دارد نذر عشق است از…
مگر میشود گریه بسیار کرد مگر میشود دیده خونبار کرد مگر میشود صحبت از خار کرد مگر میشود نَقل بازار کرد ولی…
گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم جدا شدم ز درت گم شدم غلط کردم مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم…
عاشق که باشی وضع من را تازه میفهمی اینگونه سرگردان شدن را تازه میفهمی پروانه را از نیمه شب زیر نظر داری…
شیرین شود به بردن نام تو کام ما این یا حسین ماست عشق مدام ما تنها دو قطره اشک به یاد تو…
شب جمعه کنار شش گوشه دل من حالت عجیبی داشت میشنیدم صدای قلبم را چشم من حس بی شکیبی داشت حرمش از…