ای کائنات سفره عام تو یا حسن * حاج محمود کریمی

بازدید: 778 بازدید

ای کائنات سفره عام تو یا حسن

ای فوق وهم علم و مقام تو یا حسن

روح مسیح طوطی گلزار معرفت

جان کلیم مست کلام تو یا حسن

صدق و صفا دو شیفته خُلق و خوی تو

صبر و رضا دو طایر رام تو یا حسن

قرآن روی سینه زهرا و حیدری

آیینه تمام نمای پیمبری

حُسن ازل که غیب بود مظهرش تویی

روی خدا چو جلوه کند منظرش تویی

قرآن کتاب نور و تو آیات نور آن

احمد یَم کرامت کل گوهرش تویی

شیر خداست جان محمد تو جان او

زهراست کوثر علی و کوثرش تویی

بر حضرتت ز هر نبی و هر ولی سلام

فرزند فاطمه حسن ابن علی سلام

تو کیستی ولی خداوند اکبری

در علم و حلم و قدر و جلالت پیمبری

در صبر و استقامت و ایثار مرتضی

در عصمت و فضیلت زهرای اطهری

مشعل فروز مکتب قرآن و اهل بیت

بنیان گذار نهضت سرخ برادری

صلح و قیام و صبر و سکوت تو گر نبود

از نهضت حسین و قیامش خبر نبود

باشد قیام و صلح تو حکم خدای تو

حکم خداست مصلحت و اقتضای تو

جنگ از تو بود و صلح از آن حسین بود

بودی اگر تو جای وی و او به جای تو

صلح تو از تحمل شمشیر سخت تر

صبر تو بود خون دل سال های تو

این صبر بود کوزه زهر هلاهلت

هر روز شعله میشد و سر می زد از دلت

یار دورو و دشمن خون خوار غربت است

در بین خانه دشمنی یار غربت است

دشنام یار و خنده اغیار و طعن خصم

تنها شدن به صحنه پیکار غربت است

در شهر خویشتن ز غریبان غریب تر

با کوه غم شماتت انصار غربت است

خصم تو را دل از جگر سنگ سخت تر

صلح تو با معاویه از جنگ سخت تر

بعد از وفات ختم رسل جد اطهرت

از بام فتنه سنگ بلا ریخت بر سرت

ضرب لگد شراره آتش غلاف تیغ

اجر رسالت نبوی شد به مادرت

شمشیر قاتل از پس یک عمر غصه شد

اجر امامت پدر دادگسترت

اجر امامت تو عجب دل پذیر بود

دشنام و زهر قاتل و باران تیر بود

دردا که زخم های دلت بی شماره شد

چشمانت آسمان و سر شکت ستاره شد

روزی که بین کوچه زمین خورد مادرت

چون کاغذ فدک جگرت پاره پاره شد

روزی میان کوچه وجودت ز هم گسیخت

روزی به زهر جعده دلت پر شراره شد

یک روز کشت دشمن و یک روز یار کشت

یک بار نه دو بار تو را روزگار کشت

بر غربت تو ماهی دریا گریسته

چشم رسول و حیدر و زهرا گریسته

آن کوزه ای که زهر در آن ریخت قاتلت

پیوسته بر تو رهبر تنها گریسته

تیری که پیکر تو به تابوت دوخته

از بهر زخم های تو مولا گریسته

خون دلت ز سوذه الماس ریخته

اشگ حسین و زینب و عباس ریخته

غم شعله شد به جان و تنت ریخت یاحسین

فریاد خون شد از دهنت ریخت یا حسین

شد پاسخ تو سنگ ملامت زدوستان

هرجا که گوهر سخنت ریخت یا حسین

قلبت چو باغ لاله شد از زهر و جای گل

باران تیر بر بدنت ریخت یا حسین

با آن که تیر ها به غریبیت سوختند

جسم تو را به تخته تابوت دوختند

یک عمر غصه در دل غم پرور تو بود

سوزم از این که قاتل تو همسر تو بود

نگذاشتند دفن شود جسم اطهرت

در خانه ای که مِلک تو و مادر تو بود

در بیت تو دو قاتل زهرا شدند دفن

اینجا نه جای خصم ستم گستر تو بود

این غم کجا برم جگرم میشود کباب

دشمن به بیت تو تو مزارت در آفتاب

مولا علی که درد و غم بی حساب داشت

یاری چو دخت احمد ختمی مَآب داشت

با یک جهان مصائب و رنج و بلا حسین

خوشنود بود از این که زنی چون رباب داشت

باید گریست بر تو که در خانه همسرت

بر قتلت ای غریب مدینه شتاب داشت

تا بر تو آب داد وجود تو آب شد

هم قلب آب هم دل میثم کباب شد

شاعر: استاد سازگار

 

 

حاج محمود کریمی / شب هفتم ماه صفر ۱۳۹۵

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر