دریای بی انتهاییست پیمانه کوچک من کوهیست یا یک فلک سر بر شانه کوچک من از زلف خود گسترم فرش وز اشک…
مادر منم مثه تو خمیدم تو تو کوچه من بیابون مادر منم مثل تو شهیدم تو تو خونه من تو ویرون بازوم…
شب و خورشید و آشیانه من نور باران شده است خانه من طَبَق نور شد در این دل شب پاسخ گریه شبانه…
تو شمعی و بزم دلت انجمن تو سروی و ملک وجودت چمن علی را تویی نور بینش به چشم نبی را تویی…
دلم خون از داغ زمونه باید این داغ رو عالم بدونه همون روزی که از سمت مسجد من و مادر برگشتیم به…
اشک من خلاصه شد تو گریه برای کوچه برا بلای کوچه برا ماجرای کوچه پیرم کرده اون روزایی که مادرم شهید شد…
من کی ام حجت حق واقف سِر و علنم من کی ام وجه خدا آینه ذوالمننم من کی ام شمع فروزنده هر…
من بحر نهفته در سبویم فریاد شکسته در گلویم خورشید در آبگینه دارم صد قُلزُم خون به سینه دارم یک جِرم صغیر…