دریای تشنه لب آروم جونم درد و درمونم ابریِ چشمات غرق بارونم از داغ تو بد جوری شکستم از همه خستم دست…

ای عمو ماه تویی از دلم آگاه تویی هادی راه تویی ای ولی معتمنم ای عمو خسته منم مرغک پر بسته منم…

بده تو اذنم ای عمو در مَحَنَم بده تو اذنم حالا که رو میزنم بده تو اذنم قاسم ابن الحسنم عمو جون…

تا که اینگونه روی خاک ز هم وا شده ای وای بر من که دچار غم عظما شده ای یا حسین و…

روی سرم بارون سنگه جای نفس تو سینه تنگه هر جای پیکرم یه رنگه ای وای تو خودت دیدی با نیزه ها…

شکر خدا شدم بلا گردونت هستم ممنونت مظلوم عالم جونم قربونت دنیای بی تو نداره مفهوم هستی تو عموم جونم به فدات…

برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری چرا بر تن برادر سر نداری بمیرم من مگر مادر نداری حسین جانم…

به سمت گودال از رو تل دویدم من تا خنجر و رو حنجر تو دیدم من به خاطر اینکه غریب و تنهایی…

همه جا کربلا همه جا نینوا من ابالفضلیم به امید خدا روی لبم واویلا کسی ندیده توی دنیا که با لبای تشنه…

من آمدم عمو نگرانی برای چه فکر خیام و فکر زنانی برای چه عمو حسین یا مظلوم پیش تو آمدم که نگویند…

چقدر شلوغه گودال میون این غوغا و جنجال یه مرد تنها رفته از حال عمه غم نشسته روی قلب مضطرم عمه چطوری…

عمه ببین عمو خیلی بد حاله شکسته باله بین خاک و خون ته گوداله پیکرش با نیزه ها درگیره از دنیا سیره…